سلام
سال نو مبارک
بعد مدت ها برگشتم و متعجب شدم که 60 نفر دنبال کننده دارد اینجا!! 🤔
و من چقدر بی معرفتم که بروز نکردم خیلی وقته...
ببخشید مرا 🙏
سلام
سال نو مبارک
بعد مدت ها برگشتم و متعجب شدم که 60 نفر دنبال کننده دارد اینجا!! 🤔
و من چقدر بی معرفتم که بروز نکردم خیلی وقته...
ببخشید مرا 🙏
پسرم متولد 1374 و 45 روز به پایان سربازیش باقی نمانده بود و افتخار میکنم که پسرم در راه دفاع از کشورش شهید شده است.
وی ادامه میدهد: عاشق لباس نظامی و عاشق شهادت بود و لباسش را دوست داشت و همیشه می گفت که خیلی دوست دارم شهید شوم.
مادر شهید مدافع وطن می گوید: درتماس های روزهای اخیر که حرف از دلتنگی می زدم به من می گفت چیزی به پایان سربازیم باقی نمانده و کمی صبر کن برمیگردم.
وقتی پیشنهادی برای تغییر مکان خدمت سربازی اش می دادیم در جوابمان میگفت که سربازهای دیگر هم پدر و مادر دارند و قبول نمی کرد.
خاطرهای از ابراهیم؛ پسر شهید دقایقی:
هنگامی که فرصتى دست داد تا همراه با پدرم به مناطق جنگى بروم، کودکى بیش نبودم. از اهواز و چندین شهر دیگر گذشتیم و به شهر کرمانشاه که قرارگاه رمضان در آن جا مستقر بود ، وارد شدیم.
آن وقتها هرگز نمی دانستم که پدرم چه کاره است و او را یک راننده ، بسیجى و یا پاسدار عادى می پنداشتم. به قرارگاه رمضان که وارد شدیم ، برخوردها به گونهاى فوق تصور من بود. آنان ارزش و احترام زیادى براى پدرم قائل بودند و این برخورد ممتاز ، برایم سؤال برانگیز شد.
بچههاى رزمنده پاسخ دادند: «پدر شما فرمانده تیپ (لشکر) است.»
گفتم: «پدر من که پاسدار است.»
گفتند: «خب فرمانده لشکر فرق می کند.»
آن جا بود که به فروتنی او پى بردم. او بود که در میان بسیجیان ، اصلاً از خود - به عنوان فرمانده - نام نمی برد و هیچ گاه در این باره لب به سخن نگشود.
پ.ن: تو ای این دنیای که همه دنبال پست و مقام هستن شما در گمنامی در مسیر حق قدم برداشتید.
همسرم از قبل از ازدواج، محرمها را به فکه میرفت. این روند بعد از ازدواج هم ادامه داشت و تا شهادتش ترک نشد. از چند روز قبل از تاسوعا و عاشورا با دوستانش به فکه میرفتند تا مقدمات پذیرایی از مهمانان شهدا را آماده کنند.
فکه یکی از مناطق عملیاتی دوران 8 سال دفع مقدس است که با 2 عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 1 شناخته شدهتر است. نوع شهادت شهدای آنجا، مظلومیت دوچندانشان و اینکه هنوز جز مناطق بکرتر بوده و حتی همچنان تفحص شهدا در آنجا انجام میشود جایگاه خاصی به فکه بخشیده است. خاک فکه رملی است و حتی راه رفتن عادی روی خاکهای آن مشکل است. حال در آن بیابان باید تمام امکانات رفاهی برای افرادی که میخواهد برای عزاداری آنجا بیایند فراهم شود.
کار سخت و دشواری بود. علمکردن خیمهها، آبرسانی، غذا، برنامههای فرهنگی، سخنران، مداح و... همه و همه هماهنگی زیادی نیاز داشت.
*لذت خدمت به شهدا
همیشه همینطور بود که از کارهای سختی که به نظرش انجامش لازم بود فرار نمیکرد و حتی خودش را به سختی میانداخت. لذت عجیبی از خدمت به شهدا میبرد. بعد ازدواج ما، 2 سال تا شهادتش فاصله بود که متأسفانه نتوانستم با او به فکه بروم. آقاصالح با دیگر دوستانش به خدمت مشغول بودند و امکان اینکه حتی در مسیر هم باهم باشیم وجود نداشت. من باید با کاروان دیگری میرفتم و تنها از مراسم استفاده می کردم و برمیگشتم.
یادم هست هر دو سال بین کاروانهای مختلف جستوجو کرد تا من با بهترین آنها بروم، اما قسمت نشد و صالح تنها میرفت. سال اول محمدحسین را باردار بودم و سال بعد محمدحسین خیلی کوچک بود و ضعیف. نمیتوانستم تنهایی از پس رسیدگی به او بربیایم. وقتی برمیگشت با ذوق و شوق فیلمهای مراسم را به من نشان میداد. حتی یکبار در روزهای برگزاری مراسم چند شهید تفحصشده را بین جمعیت آورده بودند. واقعاًً عاشورای فکه را خیلی دوست داشت.
پ.ن: میگن رفاقت با شهدا دو طرفه است حرف حقی قبول اش دارم میشه مگه با شهدا رفاقت کرد آخر شهادت قسمت خودت نشد امکان نداره اصلا....
نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد و روزها و سالهای کودکی را به عطر رأفت و عطوفت مادری نیکروش و به همت و اهتمام پدری مخلص و متدین با شریفی گذراند.
شهید رسولی پس از آنکه برادر یکی از فرماندهان پژاک را به هلاکت رساند بارها به مرگ تهدید شد. وی در دهم تیرماه ۶۲ در شهر زیبای مراغه از توابع استان آذربایجان شرقی متولد گردید.فرزند بزرگ خانواده بود و همیشه در کنار پدر به کارگری مشغول بود. او تحصیلاتش را در مقطع دیپلم علوم انسانی به پایان رساند و در دانشگاه مراغه ادامه تحصیل داد ولی به علت مشکلات مالی از ادامه تحصیل بازماند.
شهید سمنبر عالیپور در سال 1336 در دهستان سرمستان به دنیا آمد. و تا شش سالگی در روستا بسر برده بودند. اما به علت ظلم و ستمی که از طرف کدخدای محل به این خانواده میشود ناچار به دیر عزیمت می کنند و در هفت در دیر به مدرسه میرود و اخلاقی بسیار خوب داشت و درس خوان بود.
خاطرنشان می شود شهید غلامعلی تولی در سال 1347 در روستای یورت زینل از توابع بخش مرکزی شهرستان گالیکش چشم به جهان گشوده و در سن 45 سالگی در دفاع از حرم مطهر عقیلهی بنی هاشم، حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
شهید علی اصغرموفق
وی در شهرستان بافق استان یزد سال 1344 دیده به جهان گشود.
در سن 19 سالگی زمانی که رشتهمکانیکدانشگاه پذیرفته شده بود عازم جبهه میشود و در عملیات بدر در اسفند سال 1363شرق دجله به شهادت میرسد.